خبرنگاران دنیا باید از هراس و ناتوانی فلج کننده دوران ترامپ دوری کند
به گزارش مجله اندیشه، تهران- خبرنگاران- خاویر سولانا مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا دریادداشتی برای اندیشکده بروکینگز، دودهه اول قرن 21 را دوره ای ناکام و توام با شکست دانست که به رغم موفقیت های اندک موجب نابودی امیدها برای صلح و رفاه دنیا شد. وی گفت دنیا به ویژه باید ازهراس و ناتوانی فلج کننده دوران ترامپ دوری کند.
روزهای سرانجامی سال 2020 فرا رسیده و تحلیلگران، کارشناسان و موسسات پژوهشی دنیا به ارزیابی تحولاتی که دنیا در دو دهه نخست قرن 21 پشت سر گذاشته است می پردازند. خاویر سولانا نماینده عالی سابق سیاست امنیتی و خارجی اتحادیه اروپا در یادداشتی که به مناسبت سرانجام سال 2020 برای اندیشکده بروکینگز نوشت بر این اعتقاد است که شکست ها در سال های اخیر فراوان بوده است و باید با استفاده از تجربه دو دهه گذشته قرن 21 را به راستا درست آن باز گرداند.
در نوشتار سولانا که از جمله مقام های اروپایی است که چند سال بر سر پفراینده هسته ای ایران با کشورمان در تعامل بود می خوانیم:
بیشتر خوانندگان این مطلب به یاد دارند که با چه شور اشتیاق شدیدی به استقبال قرن 21 رفته بودند. در آن موقع امیدهای فراوانی به آینده وجود داشت و غرب در این موضوع خود را جسور نشان می داد. با این حال در یک چشم بر هم زدن شرایط کاملا تغییر کرد. این ادعا حتی در خصوص دوره پیش از کرونا هم صادق است. اکنون برای بیشتر دنیا، قرن 21 دوره ناامیدی و سرخوردگی شده است و بسیاری از افکارعمومی دنیا با ترس به آینده می نگرند.
دو دهه از قرن 21 گذشت اما در ابتدای این قرن پاسخ ها برای هر سیاست یا راهبردی، دنیای سازی عنوان می شد که هدفی مآغاز و قابل ستایش بود. ما نتوانستیم اقدامات مراقبتی خوبی را انجام دهیم. رکود اقتصادی عظیم پس از سال 2008 و همه گیری کنونی نشان داد وابستگی متقابل گسترده تر به مفهوم خطرات بیشتر است چه این وابستگی اقتصادی باشد یا مربوط به ویروس یک بیماری. اختلال در زنجیره تامین هم آسیب پذیری کارنمودها را نشان داد حال آنکه پیامدهای سیاسی آن نیز ناچیز شمرده شدند.
اوضاع نابسامان در آمریکا
وقتی در سال 2000 کارزار انتخاباتی ترامپ با حزب اصلاح (Reform Party) بازنده شد کمتر کسی فکر می کرد که وی دوباره در سال 2016 ظاهر گردد، جمهوریخواهان را مهار کند و علیه تجارت آزاد موضع بگیرد. در واقع این توصیه آدام اسمیت نادیده گرفته شد که دولت ها باید به رفاه و سعادت کشورهایی که با آن ها تجارت می نمایند هم توجه داشته باشند.
در ابتدای قرن 21 به نظر نمی رسید ایالات متحده کشوری باشد که جلوی نا امنی سر خم می نماید. حملات تروریستی 11 سپتامبر نقش مخرب بازیگران غیردولتی را برجسته ساخت و به دوران طلایی سلطه دنیای آمریکا سرانجام داد حال آنکه هنوز چند ماه از نخستین سال قرن جدید باقی مانده بود. جورج دبلیو بوش رییس جمهوری تازه انتخاب شده آمریکا که از تنش های ژئوپلیتیک بی اطلاع بود از ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه تمجید می کرد زیرا روسیه آن موقع عضو متعهد گروه 8 (G8) به شمار می رفتy کره شاقتصادی هنوز به صورت رسمی از پیمان منع گسترش سلاح هسته ای خارج نشده بود و فعالیت هسته ای ایران هنوز به مرحله چالشی آن نرسیده بود. چین در آن دوره اقتصادش سال ها از آمریکا عقب تر بود و تا سرانجام سال 2001 هنوز به سازمان تجارت دنیای نپیوسته بود.
تسریع در تخریب محیط زیست
از آن موقع تا به امروز دنیا تغییرات ساختاری عمیقی را تجربه نموده است. در سال 2001 آمریکا و چین به ترتیب 21 و 13 درصد دی اکسید کربن دنیا را فراوری می کردند. براساس تازه ترین آمار اکنون آمریکا 15 و چین 28 درصد از کل گازهای گلخانه ای را فراوری می نماید. البته محاسبه آمار طبق سرانه جمعیتی، آمار چین بسیار کمتر از آمریکا است.
در حالیکه فرایند انتشار سالانه این گاز فرایند رو به افزایشی را نشان می دهد (البته به علت بحران کرونا کاهش اندکی داشته است) منطقه یخزده قطبی الان حدود نصف سال 2001 شده است. تغییرات اقلیمی واقعیتی ملموس است و نسل های بشر در قرن 21 خواهان یک راه چاره فوری برای آن هستند.
معایب و مزایای دیجیتالی شدن دنیا
در 20 سال گذشته انقلابی بی سابقه در زمینه رابطه ما با دیگران اتفاق افتاده است. اینترنت در همه جا گسترده شده است و شبکه های اجتماعی شالوده زمان ما را تشکیل می دهند. بهار عربی که از سال 2010 شکل گرفتند اگرچه به نتایج مورد نظر دست نیافتند اما ظرفیت این فناوری ها در ایجاد دموکراسی را نشان دادند.
اکنون دریافته ایم ابزارهای دیجیتال بدون اثرات زیانبار نیستند. ضمناً کوشش برای حداکثرسازی سود موجبات فقر در مباحث عمومی را ایجاد نموده است. همچنین حوزه دیجیتال برای بازیگران مخرب بستر جنگ هیبریدی (ترکیبی) و حملات تروریستی و سرقت گسترده اطلاعات را فراهم نموده است.
اروپا هم به اندازه دیگر بخش های دنیا از جنبه تاریک دیجیتالی شدن رنج می برد. در سال های اخیر پوپولیسم منطقه ای بیشتر مورد توجه نهاده شد و جناح بندی کشورها را دگرگون و ناکارآمد نموده است. خوش بینی های آغاز قرن 21 که به معرفی یورو منجر شد جای خود را به یک شرایط فوق العاده دائمی داد. برگزیت باعث شد که برای اولین بار یک کشور از حوزه یورو خارج گردد و بحرانی را برای اروپا ایجاد کند. با توجه به اینکه موازنه دوباره اقتصادی و ژئوپلیتیکی از اقیانوس اطلس تا آقیانوس آرام به جریان افتاده است، شکاف و تقسیم بندی ها در دوره ای که باید به هم نزدیک تر بشویم، تشدید شده است.
ضرورت استفاده از تجربه دو دهه ای
نباید اجازه بدهیم ناآرامی ها نقاط عطف و موفقیت های کسب شده را کم رنگ کند. بین سال های 2001 تا 2019 متوسط امید به زندگی در سطح دنیا از 67 به 73 و در آفریقا از 53 به 63 افزایش یافت. حضور زنان در مناصب قدرت به شدت رشد کرد و اکنون 19 رییس دولت در سراسر دنیا وجود دارند که البته هنوز آمار کمی است.
علاوه براین پس از روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا همه کشورهای دنیا بار دیگر از توافق اقلیمی پاریس حمایت خواهند کرد. اتحادیه اروپا هم به سهم خود و به شیوه ای نظام مند و به وسیله همگرایی بیشتر بر مسائل غلبه خواهد نمود. یک صندوق احیای مشترک کووید 19 نیز بخشی از ضررهای شیوع بیماری را جبران خواهد نمود.
تامل در سناریوهای متفاوت می تواند در بهبود دیدگاه یاری کند. به طور مثال اقتصاد دنیای بدون محرک از سوی چین می تواند ارتقا یابد؟ چین کشوری است که به یمن صنعتی شدن صدها میلیون نفر را از فقر نجات داد. چه اتفاقی رخ می داد اگر این بیماری همه گیر 20 سال قبل رخ می داد. در آن موقع بسیاری از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی کنونی برای محافظت از اقتصاد و جامعه در دسترس نبودند؟
با نزدیک شدن به سرانجام سال 2020 و آغاز سومین دهه قرن 21 ، زمان آن فرا رسیده است که موفقیت ها و ناکامی های خود را آنالیز کنیم. هنگامی که به آینده نگاه می کنیم باید از راحت طلبی ساده لوحانه سال 2000 و از احساس هراس و ناتوانی فلج نماینده به ویژه در غرب و در سال های حضور ترامپ دوری کنیم.
در سال های آینده احتیاج است تا چندقطبی ژئوپلیتیکی برای تقویت صلح و همکاری بین المللی تشکیل گردد. این بهترین تضمین برای پیشرفت های انسانی است. ما باید شکاف های موجود در جوامع دیجیتال خود را ترمیم کنیم و به تعادلی پایدار با طبیعت برسیم. این موارد چالش هایی سخت اما قابل کنترل هستند.
این ما هستیم که باید معین کنیم آیا از سال 2020 به عنوان نقطه عطفی در یک قرن پرتلاطم یاد می گردد یا به عنوان مقدمه ای برای بدتر شدن اوضاع.
منبع: ایرنا